تصاویری از قاچاقچی خامنه ای در نیجریه | ![]() |
دادگاهی در نيجريه روز پنجشنبه يک عامل جمهوری اسلامی از اعضای سپاه پاسداران به نام«عظيم آقاجانی» رابه دست داشتن در قاچاق محموله اسلحه که در نیجریه کشف و ضبط شده است متهم کرد.تصاویر زیر چهره جنایتکارانه این مزدور رژیم است.![]() ![]() ![]() | |
Samstag, 27. November 2010
Donnerstag, 25. November 2010
باستقبال 16 آذربرویم! | ![]() |
جنبش دانشجوئی سالی سخت وآکنده ازسرکوب وفشار راپشت سرگذاشت. فشارها همه جانبه وسنگین بودند ودرحقیقت جنبش دانشجوئی درطی این سالها 16 آذرهای متعددی را تجربه کرده است. تهدیدات وزیرعلوم مبنی براینکه دانشگاه های غیراستاندارد ومغایر بااهداف نظام را با خاک یکسان خواهدکرد واینکه وظیفه وشأن دانشگاه-اعم ازاساتیدودانشجویان- به ادعای این نوکرگوش به فرمان،اطاعت محض (سمعا وطاعا) دربرابر منویات ولی فقیه است،صدوراحکام سنگین زندان وتبعید و ویا محرومیت ازتحصیل به فعالین دانشجوئی خود بقدرکافی گویای ابعادخشونت رژیم هستند.نه فقط به لحاظ بگیروبه بند وایجاد شرایط پلیسی بلکه به لحاظ محتوائی هم رژیم درسودای انجام باصطلاح انقلاب فرهنگی دوم وعمیق ترازباراول است .وسوسه ومالیخولیای ایجاد علوم ناب اسلامی و تغییرریشه ای علوم اجتماعی وانسانی ومحول کردن وظیفه نظریه پردازی به حوزه وروحانیت،هم چون خوره ای به جان رژیم ودانشگاه وجامعه افتاده است.ازدیگراقدامات برای اسلامی کردن محیط های دانشجوئی تفکیک جنسیتی وبومی سازی وتصفیه اساتید وانحلال وانتقال بخشهائی ازآن به خارج ازتهران است.اما درواقعیت امر حربه اصلی همان بگیروبند و زندان وستاره دارکردن و حبس های سنگین ودریک کلام مبادرت به ویرانگری بدون داشتن هیچ گونه بدیل واقعی است.چرا که رژیم جمهوری اسلامی درفازانحطاط وگندیدگی خود بیش ازهرزمانی به سترونی کامل رسیده و بیش ازهرموقعی درارائه طرح های اثباتی کفگیرش به تک دیگ خورده است واگربطورجدی به طرح اثباتی بیاندیشد ازچنته اش جزبدترین وخشن ترین مواد برنامه ای نئولیبرالی وپیشبردآن به خشن ترین وجه،هم چون حذف یارانه ها و آزادسازی قیمت ها درحوزه اقتصادی- بیرون نخواهد آمد.اوج انحطاط وریاکاری رژیم رامی توان درناسازه ادعای جنگ نرم با دشمن وایادی اش ضمن پیشبرد بی کم وکاست برنامه های بازارجهانی مشاهده کرد. با وجود اعمال شدیدترین فشارها وسرکوب، رژیم هم چنان نگران بروز تحولات و اعتراضات دانشجوئی است.چرا که خود می داند درمحیط های دانشجوئی دراقلیت محض قراردارد و سلطه پادگانی اش بسی شکننده بوده وفضای دانشجوئی هم چون آتش زیرخاکستراست.ازهمین رواست که بانگرانی ازنردیک شدن روزدانشجو به حالت آماده باش درآمده وبرمقررات سختگیرانه وکنترل کننده خود افزوده است.علاوه بردستگیری شماری ازفعالین دانشجوئی نصب دوربین های جدید،گشت های درون دانشگاهی و مسدودسازی پیاده روها و.... بخشی ازاین نوع اقدامات پیشگیرانه است.درکنارآن سخنان رئیس قوه قضائیه مبنی بررسیدگی به پرونده 30 نفردررابطه با فاجعه حمله به کوی دانشگاه بخشی دیگری ازمانورهای فریبنده رژیم برای فروخواباندن خشم دانشجویان درآستانه 16 آذر است.حضورگسترده وفعال دانشجویان درجنبش اعتراضی یکسال ونیم گذشته برکسی پوشیده نیست.بخش قابل توجهی ازجان باختگان جنبش دانشجوبودند وهیچگاه جنبش دانشجوئی تااین حد زندانی واخراجی وتصفیه شده نداشته است. ازاین روبسیارطبیعی است که آزادی زندانیان سیاسی وازجمله دانشجویان زندانی یکی ازخواستهای محوری جنبش دانشجوئی درشرایط کنونی باشد.جنبش دانشجوئی وشماری ازچالش های پیشارویکی ازویژگی های مهم جنبش دانشجوئی آن بوده که هرگزدروجه اساسی خود جنبشی درخود نبوده بلکه جنبشی بوده است با مطالبات کلان فرادانشگاهی ودرپیوند با مطالبات وخواست های عمومی مردم وباجنبش های اجتماعی. بطورسنتی مبارزه علیه استبداد،برای آزادی وعدالت اجتماعی و مخالفت با سلطه طلبی قدرت های امپریالیستی ازمهمترین این مشخصات مطالبات فراگیرجنبش دانشجوئی بوده است.بدیهی است که وزن این ویژگی درشرایط گسترش مبارزه ضداستبدادی درجامعه ودرمتن یک بحران فراگیرسیاسی بیش ازپیش برجسته شده ومرزهای درون وبیرون دانشگاه به همان نسبت کمرنگ می شود.دومین ویژگی، گستردگی میلیونی دانشجویان درابعاد سراسری است ولاجرم با جنبشی بزرگ ودربرگیرنده گرایشات وگفتمان های گوناگونی که در کلیت جامعه وجود دارد.غیرازگفتمان حاکم ولایت مطلقه وسرکوب کننده که درمحیط دانشجوئی دراقلیت محض است و منزوی ومورد انزجارعمومی، شاهدبازتاب گفتمان های موجود درصفوف جنبش اعتراضی نیزهستیم که شامل گفتمان اصلاح طلبی(سبزطرفدارموسوی و..وحامی تغییردرچهارچوب قانون اساسی نظام ) وگفتمان لیبرالی معطوف به یک نظام سرمایه داری متعارف وبالاخره گفتمان چپ یعنی آزادی وبرابری اجتماعی هستیم.باین ترتیب هم درسطح ماکرو به لحاظ وجود گفتمان های گوناگون، جنبش دانشجوئی یک جنبش متکثروچندرویکردی است وهم درسطح میکرو به لحاظ درون گفتمانی و طیف بندی های درونی هرکدام ازاین طیف ها.این گفتمان ها البته بیش ازپیش با تعمیق جنبش ومطالبات مردمی شفاف ترمی شوند ومی توان آن را دربیانیه ها وموضعگیری های جریانات مختلف متعلق به هرکدام ازآنها مشاهده کرد که ورودبه آن خارج ازحوصله این نوشته است.درهمین رابطه لازم به ذکراست که طرح باصطلاح هدفمندسازی یارانه ها وآزادسازی قیمت ها که درحکم تهاجم گسترده( ویک جراحی بیرحمانه اقتصادی) به سطح زندگی کنونی و معیشتی دهها میلیونی نیروی زحمت وکاروو گسترش شتابان دامنه خط فقراست، زمینه مطرح شدن گسترده ترمطالبات معیشتی درکنارمطالبات سیاسی را فراهم ترساخته و پیوند نان وعدالت اجتماعی با آزادی را به کانون مطالبات عمومی تبدیل می کند. واین همان است که جنایت کاران حاکم آن را با ادبیات خود به عنوان بروزخطر فتنه اقتصادی درادامه فتنه سیاسی می نامند. بدیهی است که باپیوند این دو زمینه مناسبی برای نقش آفرینی گفتمان عدالت وآزادی ویک جنبش ضداستبدادی-مطالباتی فراهم می شود. این سیاست تهاجمی حارو نئولیبرالی رژیم هم چنین بطورمستقیم دانشگاه ها ومؤسسات عالی را نیز با هدف پولی کردن دانشگاه ها مورد آماج خود قرارداده است. رویکردی که با زیرپاگذاشتن قانونی اساسی موجود خود رژیم درمورد باصطلاح تحصیلات رایگان همراه است.یعنی آنچه را که زمانی در زیرفشارانقلاب بهمن ناچارشده بود ولوبصورت نیم بند به پذیرد.بنابراین لااقل مقابله با طبقاتی کردن تحصیلات و مبارزه علیه دانشگاه پولی وآزادی دانشجویان زندانی ازجمله مطالبات اخص جنبش دانشجوئی است که با مطالبات کلان وسیاسی گره می خورد.سومین نکته. تأکید برماهیت مشترک مطالبات کلان جنبش دانشجوئی و جامعه وجنبش های اجتماعی وگره خوردگی آنها، اما به معنی نادیده گرفتن استقلال ومطالبات خودویژه واخص این جنبش وکم بهادادن به آنها نیست ونباید باشد.چراکه مطالبات عمومی ازقضاباعبورازمنافع ازخود ویژه هرجنبش رنگ وبوی خاص خود رامی یابد ودرقالب آن می تواند بسیج کننده باشد. بهمین دلیل بی اعتنائی به این واقعیت موجب تأثیرمنفی درآزادسازی پتانسیل موجوددرجنبش دانشجوئی خواهد شد.ودرهمین رابطه بویژه درشرایط جو سر کوب توجه به مطالبات بی واسطه وفراگیرصنفی وفرهنگی وهنری ورزشی و...ازقضااهمیت زیادی برای شکل گیری تجمعات اعتراضی باحضوربدنه هرچه بیشتر وپیشروی جنبش عمل می کند.چهارم.ازنظرنوع سازمان یابی تأکید برشکل گیری شبکه ها ومحافل وهسته های مبتنی برارتباطات ومناسبات افقی که بتواندهم بدنه را بسیج کند و هم ازشرسرکوب درامان بماند دارای اهمیت است.هم چنانکه درنظرگرفتن تلفیق کارعلنی ومخفی دارای اهمیت است.تجربیات اندوخته شده درطی مبارزات عمومی یکسال ونیم گذشته می تواند دراین راستابه خدمت گرفته شود.پنجم-چالش مهم دیگررابطه گفتمان ها وگرایشات موجود درصفوف جنبش دانشجوئی است. تا آنجاکه به گفتمان چپ وآزادی وبرابری مربوط می شود،این گفتمان می تواند دریک حرکت دوجانبه ومکمل وهمزمان ازیکسو برسازمان یابی نیروهای متعلق به این گفتمان حول اشتراکات پایه ای وبنیادی به پردازد وازسوی دیگربه همکاری وهمسوئی حول فصل مشترک های معینی چه درسطح دانشگاه وچه دربیرون ازآن به همکاری عملی با سایرگرایشات موجود درصفوف جنبش تازمانی که دربرابر استبداد به مبارزه خود ادامه می دهند مبادرت کند. درهرحال درچهارچوب ضرورت تقویت وگسترش یک جنبش دانشجوئی متکثروسراسری می توان وباید به آرایش صفوف وتبلیغ وترویج وسازمان یابی گفتمان چپ ورادیکال ودربرگیرنده همه طیف های متعلق به آن پرداخت.ششم-جنبش دانشجوئی خود به منزله یک جامعه فشرده است وتمامی تضادها وچالش های عمده وموجود در جامعه ومطالبات جنبش های مهمی همچون کارگری ومزدحقوق بگیران،زنان وجوانان(وازجمله دانش آموزان ومعلمان ) وجنبش های تحت ستم ملی و...درآن بازتاب دارد.ازهمین روجنبش دانشجوئی با داشتن چنین حلقات متداخلی با سایرجنبش ها می تواند رابطه متقابل وسازنده ای را با آنها برقرارنماید.هم چنانکه می تواند ازآنها نیزتأثیرات مثبتی دریافت کند. چنین روندی می تواند درخدمت تقویت یک جنبش ضداسبتدادی-مطالباتی درکلیت جامعه باشد.اعتراض سراسری 16 آذرعلاوه برجهت گیری های فوق مساله شکل دادن به اعتراضات سراسری به مناسبت 16 آذرنیزدرکانون توجه جنبش دانشجوئی است. باتوجه به شرایط عمومی و موازنه قوای کنونی چنین تجمعات سراسری می توانند دردرون دانشگاه ها ومحیط های دانشجوئی شکل بگیرند تا دربیرون دانشگاه ها.اما مهم است که این تجمعات بتوانند با داشتن علائم ونشانه ها و اشتراکاتی ازنظرطرح برخی شعارها ونوع حرکت ومحدوده زمانی و ودرسطح دانشگاه ها وموسسات عالی دانشجوئی درسراسرکشور وبا مشارکت هرچه بیشتربدنه بتواند بازتاب دهنده ماهیت وخصلت سراسری این جنبش و توانانی های آن باشد.بی تردید این نوع حرکت های فراگیر نمی تواند با فرادستی یک گفتمان برگفتمان های دیگرصورت پذیرد،اما می تواند حول اشتراکات معین بین آنها علیرغم وجوداختلافات،ودرکنارآزادی تبلیغ برای هرکدام ازطیف ها،صورت گیرد. بی تردید ابرازهمبستگی وحمایت ولوسمبلیک از بیرون دانشگاه هم چون دانش آموزان وسایرجنبش های اجتماعی ویاابرازحمایت توسط مردمانی که در اطراف دانشگاه ها حضورپیدامی کنند ولوبصورت سمبلیک وهم چنین بزرگداشت هرچه گسترده 16 آذرتوسط جنبش ایرانیان خارج ازکشوروحمایت آنها ازجنبش دانشجوئی داخل کشور داری اهمیت است. |
پناهندگان سیاسی ایرانی جهان متحد شوید | ![]() |
شرایط پناهندگان تازه گریخته از دست جلادان رژیم سنگسار و شکنجه اسلامی در مرزهای ترکیه و یونان و بلغارستان وحشتناک است .ابعاد فاجعه از مرز سلول های شکنجه اوین و گوهر دشت و عشرت اباد و وکیل آباد و کهریزک به خارج مرز ها هم رسیده است و پناهنده ایرانی در ترکیه و یونان به دست عوامل سپاه قدس تحت تعقیب و شکنجه قرار دارند .تیتر اخبار این روزها در خارج از کشورازاین قرار است :* چهار نفر پناهنده سیاسی ایرانی در راه عبوراز مرز یونان به ایتالیا دچارخفگی شدید شده و جانشان را در فضای سکوت مجامع بشری از دست دادند .* پناهنده سیاسی ایرانی دیگری در ترکیه به شدت مورد ضرب و شتم پلیس قرار گرفته است .* جمعی از پناهندگان سیاسی ایرانی در مرز یونان و ترکیه در خطر دیپورت قرار دارند و برای ممانعت از بازگشت به جهنم جمهوری اسلامی دست به اعتصاب غذا زده و اقدام به دوختن لبهایشان کرده اند .* جمعی از پناهندگان سیاسی ایرانی در استرالیا با دهان های دوخته شده در اعتصاب غذا به سر میبرند .* گروهی دیگر از پناهندگان سیاسی ایرانی در کردستان عراق دست به تحصن زده اند .اینها گوشه هایی از وحشت ملتی است کهاز دست دژخیمان رژیم ولایت فقیه خانه و کاشانه و زندگیشان را رها کرده و جسم نیمه جان خود را به خارج از مرز ها رسانده اند .بایستی چاره ای اندیشید.http://parsdailynews.com/74876.htm | |
Mittwoch, 24. November 2010
آخوند هر جا که باشد همان وقاحت بی مانندش را دارد | ![]() |
آخوند هر جا که باشد همان وقاحت بی مانندش را دارد. همان وقاحتی که باد به پرچمانه هر سوی که منافعش ایجاب کند سرخم می کند و برای توجیه آن نیز هزار حرف و حدیث و حکایت دینی می آورد. یکی از این نمونه ها نمک کوری ِ حسن نصرالله هست و آن لابه کردنهای ابلهانه اش که چون موشی در سوراخ رفته و دنیا را در حد همان سوراخ می بیند منتها طعم شیرین دلارهای مفتی که مفتخورانه از اربابان جنایتکارش به بهای خون ایرانیان می گیرد، به انکار یک ملت همان پُخی می خورد که بارها از دهان آخوندهای وطنی از نوع مطهری و خمینی و....شنیده ایم.واقعیت این است که عربها هیچوقت همسایه های نجیبی نبودند و هر گاه که مجالش را یافتند برای ما ایرانیان چنگ و دندان کشیده اند. بی آنکه بخواهم دچار خود بزرگ بینی یا شوینسیم ایرانی شوم به هزار نمونه می توان از دورهای تاریخ گرفته تا همین سه دهه از حکومت اسلامی در ایران چنین همسایگی اعراب را مثال آورد. یاسر عرفات زمانی گفته بود که صدام برادرشان است و ایرانیان همسایه شان( نقل به معنا) و همین را داشته باشید و سر و صداهای امارات را بیاد بیاورید بر سر مالکیت جزایر سه گانه خلیج فارس حتی وقاحت این تازه به دوران رسیده ها که هنوز برگه ی هویت یک کشور بودنشان خشک نشده! نام تاریخی و جاودانه خلیج فارس را خلیج عربی می گویند! در کنار چنین بلاهت همگانی ِاعراب، برخورد سوریه را هم بیاد بیاورید که برسر ادعای پوچ امارات علیرغم همه ی مفتخوریهایش از جیب ایرانیان، طرف امارات را گرفت بر سر همان ادعای مالکیت جزایر سه گانه در خلیج فارسمجموع اینها را وقتی از این حشرات می بینی به هزار حسرت به زمانه و روزگاری که بر سر ما توسط همین حکومت خون آشام اسلامی آوار شده است، تف می کنی که چه بر سر ما می آید آنهم در چه مرحله از تاریخ معاصر که شاید بالنده ترین گامهای ترقی و پیشرفت را می بایست بر می داشتیمو در چنین گرفتار آمدن ِما، آخوند ابلهی در لبنان لابه ای می کند که از دهان آخوندهای وطنی فراوان شنیده ایم و درد زمانی به استخوان می رسد که خاتمی برادر همان رئیس جمهور تدارکاتچی! به چنین جاکشی شکایت می برد و به او نامه می نویسد!اینان هیچوقت با ایرانیان نبودند. اینان در هماره ی تاریخمان با تفکر و باورهای اسلامی شان همواره ریشه ی ما ایرانیان را هدف قرار داده اند حال چه دانسته چه نادانسته. اگر دوستی ای هم داشته اند مصداق همان دوستی خرس بوده است!دریغ و درد که با همین تفکر و باور و فرهنگ از قاتلان ایرانیان اسطوره ساخته اند و یک ملت و ممکت را به سیه روزی و انحراف کشانده اند.گیل آوایی | |
نویسنده: گیل آوایی | |
مقام عالیرتبهء سازمان ملل متحد نگران سرکوب مدافعان حقوق بشر ایران است | ![]() |
دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر، ۲ آذر ۱۳۸۹ژنو— روز سه شنبه، ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، مجددا نسبت به سرنوشت مدافعان حقوق بشر در ایران، به خصوص خانم نسرین ستوده که ظرف چند هفتهء گذشته در زندان اوین در اعتصاب غذا بوده است، ابراز نگرانی کرد.کمیسر عالی گفت: “همزمان با نزدیک شدن به روز جهانی حقوق بشر در ۱۹ آذر، توجه جهان روی جاهایی که در آن فعالان حقوق بشر برای تشکل و یا ابراز نظر آزاد نباشند متمرکز خواهد شد.” وی افزود: “من خیلی نگران هستم که پروندهء نسرین ستوده بخشی از یک سرکوب بسیار گسترده تر است و اینکه وضعیت مدافعان حقوق بشر در ایران، در حال سخت تر شدن است.”خانم ستوده، یک وکیل حقوق بشر برجسته که دفاع از چندین پروندهء حقوقی افراد سرشناس را به عهده دارد، در تاریخ ۱۳ شهریور دستگیر شد و طبق گزارشات از آن زمان در بازداشت انفرادی به سر می برد. گفته می شود اتهام او جرمهایی علیه امنیت ملی می باشد. بعد از برگزاری اولین جلسهء دادگاهش در تاریخ ۲۴ آبان، گفته می شود خانم ستوده اعتصاب غذای چند هفته ای خود را که در اعتراض به دستگیری خود آغاز کرده بوده، شکسته است.پیلای گفت: “من به مقامات ایرانی اصرار می کنم تا به پروندهء وی سریعا رسیدگی و آزادی وی را تسریع نمایند.”چندین نفر دیگر که در حال حاضر در زندان به سر می برند، با کانون مدافعان حقوق بشر که توسط شیرین عبادی، برندهء جایزهء صلح سازمان ملل متحد بنیانگزاری شده است مرتبط می باشند. آقای محمد سیف زاده، یک وکیل و موسس دیگر کانون مدافعان حقوق بشر، به نه سال زندان و ده سال محرومیت از حرفهء وکالت به دلیل “اقدام علیه امنیت ملی از طریق تاسیس یک سازمان” محکوم شده است. اعضای دیگری از کانون مدافعان حقوق بشر در حال حاضر با اتهامات مشابهی در حال محاکمه می باشند و یا برای مدت های کوتاهتری بازداشت شده اند و از مسافرت به خارج منع شده اند.اخیرا، در تاریخ ۲۲ آبان ۱۳۸۹، پنح وکیل دادگستری در تهران توسط مقامات امنیتی دستگیر شدند. با وجود اینکه دو تن از این پنج نفر بعدا آزاد شدند، هنوز سه نفر از آنها در بازداشت می باشند.سایر سازمانهایی که اعضاء آنها ظرف ماههای اخیر دستگیر و یا محکوم شده اند، کمیتهء دفاع از زندانیان سیاسی در ایران و کمیتهء گزارشگران حقوق بشرو همچنین وکلایی که موکلانی در میان فعالان و رهبران دانشجویی با پرونده های حساس داشته اند، بوده اند.کمیسر عالی به مقامات ایران اصرار کرد تا به این پرونده ها نیز رسیدگی کنند.وی گفت: “آزادی بیان و آزادی اجتماعات در حقوق بین الملل مندرج شده است، و مهمتراز همه در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که یک معاهدهء الزام آور است که ایران آن را تصویب کرده است.”قرار است در تاریخ ۱۰ و ۱۱ آذر ۱۳۸۹، دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر یک کنفرانس قضایی در تهران، با حضور بیش از ۳۰ قاضی و دادستان ایرانی، در خصوص مسایلی مربوط به حق برخورداری از محاکمهء منصفانه و رفتار با بازداشت شدگان برگزار نماید. چندین متخصص و قاضی بین المللی در این سمینار شرکت خواهند کرد تا استانداردهای شناخته شدهء بین المللی و تجربیات خویش در خصوص چگونگی محافظت از حقوق بشر توسط قضات را به اشتراک بگذارند.کمیسر عالی گفت: “این یک موقعیت مهم برای ارتباط مستقیم با قضات ایرانی در خصوص مسایل مورد نگرانی، و همچنین برای ارتقاء استاندارد بین المللی در اجرای عدالت می باشد. من مقامات ایرانی را تشویق می کنم تا فضای بیشتری را برای فعالیت وکلا و فعالان حقوق بشر که نقش مهم و سازنده ای را در محافظت از حقوق بشر در کلیهء جوامع ایفا می کنند، باز کنند. آنها ممکن است که دیدگاه های انتقادی خود را بیان نمایند، اما انتقاد جرم نیست.”زمینهء روز جهانی حقوق بشر که در ۱۹ آذر برگزار خواهد شد، امسال “مدافعان حقوق بشری که برای پایان تبعیض فعالیت می کنند” خواهد بود.http://parsdailynews.com/74851.htm | |
کمپین بین المللی حقوق بشردرایران | |
Montag, 22. November 2010
۲۵ نوامبر٬ روز مقابله با خشونت علیه زنان٬ را باید به روز مبارزه علیه رژیم تبدیل کرد | ![]() |
۲۵ نوامبر روز مبارزه با خشونت علیه زنانرا به روز مبارزه علیه جمهوری اسلامی تبدیل کنیم!روز ۲۵ نوامبر٬ ۴ آذر٬ روز جهانی اعتراض علیه خشونت بر زنان است. خشونت علیه زنان پدیده ای کریه و جهانی است. در هر دقیقه زنی در نقطه ای از این جهان در اثر خشونت سازمانیافته دولتی و شخصی٬ آشنا و غریبه٬ جان خود را از دست میدهد.خشونت علیه زنان یک ویژگی جهان کنونی است. در بسیاری از جوامع٬ زنان رسما و قانونا از کوچکترین حقوق انسانی و آزادیهای فردی و مدنی بی بهره و محرومند. در کشورهایی که از نظر اقتصادی و سیاسی عقب افتاده ترند و مذهب و سنت های عقب مانده نقش تعیین کننده ای در سیستم اداری و حکومتی جامعه دارد٬ خشونت و ستم بر زنان اشکال بسیار شنیع و زمختی دارد. قوانین اسلام و بتبع آن وجود خرافات و عقب ماندگی سازمانیافته دولتی٬ خشونتی آشکار را به زنان تحمیل کرده است. در ایران رژیم آپارتاید جنسی از همان ابتدای روی کار آمدنش به مبارزه ای همه جانبه برای عقب راندن زنان در تمامی شئون خانوادگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دست زد. اما از همان ابتدا نیز ما شاهد یک جدال برای حق حیات و زندگی و برابری زن و مرد درمقابله با بربریت اسلامی در جامعه ایران بودیم. در جوامع پیشرفته تر به لطف وجود جنبش های مدافع حقوق زنان و جنبش آزادی و برابری زن و مرد تبعیض علیه زنان عمدتا از حوزه قوانین حذف شده اما کماکان در متن جامعه درجریان است و زنان به اشکال مختلف تحت ستم قرار دارند. خشونت علیه زنان اگر چه یک پدیده تاریخی و نفرت انگیز است اما امروز در متن جوامع مختلف هر روز تولید و باز تولید میشود.خشونت علیه زنان در بخشهای مختلف جامعه نیز همواره تابعی از خشونت سازمانیافته و نهادینه شده دستگاه دولت علیه زنان است. خشونت علیه زنان و دختران در خانواده نیز ناشی از همین واقعیت کریه است. فرار وسیع دختران و زنان یک واکنش فردی در مقابله با این وضعیت خشن و غیر انسانی٬ یک راه مقابله با خشونت با زنان در جامعی است که نیمی از جمعیت خود را به عنوان انسان رسما و قانونا به رسمیت نمی شناسد.برای مبارزه با خشونت علیه زنان در ایران و در بخش وسیعی از خاورمیانه زنان و مردم برابری طلب باید با اسلام سیاسی و حکومتهای ارتجاعی و عقب مانده که بر جان و زندگی و هستی شان سایه انداخته است٬ تعیین تکلیف کرد. باید یک بار و برای همیشه دست این جانیان را از زندگی مردم کوتاه نمود. در ایران اسلام زده رهایی و آزادی زنان از این وضعیت حقارت بار بیش از هر چیز در گرو سرنگونی کامل و همه جانبه رژیم اسلامی است. هر گونه بهبودی در زندگی زنان منوط به مقابله ای جدی و تمام عیار با رژیم اسلامی است.۲۵ نوامبر٬ روز مقابله با خشونت علیه زنان٬ را باید به روز مبارزه علیه رژیم اسلامی که پرچمدار مبارزه علیه زنان است تبدیل کرد.۲۵ نوامبر٬ روز مقابله با خشونت علیه زنان٬ را باید به روز همبستگی با کبرا رحمانپور٬ شهلا جاهد، سکینه آشتیانی و صدها زن دیگری که در زندانهای جمهوری اسلامی اسیر هستند تبدیل نمود.مردم آزادیخواه!روز ۲۵ نوامبر را به روز مبارزه علیه خشونت علیه زنان در همه جا تبدیل نمائید.مرگ بر جمهوری اسلامیزنده باد آزادی زنسازمان آزادی زن | |
گزارش ارسال شده به پارس دیلی نیوز | |
Sonntag, 21. November 2010
آخوند حکومتی:دختران را به مسابقات نفرستيد! | ![]() |
درخشش دختران ورزشکار ايران در بازی های های آسيايی گوانگژو، بهترين نتايج را برای زنان ايرانی از انقلاب اسلامی تا امروز رقم زده است.واکنش عضو جامعه مدرسين به درخشش دختران ايران: آن ها را به مسابقات نفرستيدقهرمانی خديجه آزاد پور در رشته ساندا، نايب قهرمانی تيم تيراندازی دختران، مدال برنز تيم روئينگ و مدال های دختران تکواندوکا، از جمله عوامل صعود ورزش کاروان ايران به رده چهارم جدول رده بندی مدال های در بازی های آسيايی ۲۰۱۰ گوانگژو بوده است.اما اين موفقيت ها، منتقدانی هم در بدنه حکومت جمهوری اسلامی ايران دارد.حجتالاسلام سيدمحمد غروی، عضو شورای مرکزی جامعه مدرسين حوزه علميه قم ،با انتقاد از صدا و سيما به خاطر پوشش و پخش تصاوير مربوط به ورزش بانوان در رقابت های گوانگژو گفت: «از مسئولان می خواهم که در مورد حضور بانوان در مسابقات جهانی تجديدنظر کنند.»پس از المپيک ۲۰۰۸ پکن نيز حجت الاسلام علم الهدی امام جمعه مشهد در خطبه های نماز جمعه، در واکنش به اعزام چند دختر ورزشکار به المپيک پکن و پرچمداری هما حسينی در مراسم افتتاحيه گفته بود: «اين موضوع جنگ با ارزش ها و آماده سازی مردم برای فرج امام زمان است، آيا می فهميد چه می کنيد؟»علم الهدی که اظهاراتش در حين برگزاری بازی های المپيک، بازتاب گسترده ای در رسانه های جهان داشت، در ادامه گفته بود: «اين که زن را جلودار می کنيد، غير از سرپيچی از فرمايشات معصومان است؟ با اين که جمعه اول ماه شعبان زمانی برای احيای ارزش های دينی است، در اين روز در عرصه بين المللی حرکتی تند و ضد ارزشی انجام می شود.»حالا سيدمحمد غروی نيز يکی ديگر از منتقدان معمم ورزش زنان در حکومت است که به خبرگزاری ايسنا می گويد: «ورزش برای همه مفيد است و شايد برای خانمها از اولويت ويژهای برخوردار شود ولی بايد توجه داشت که مسابقات به خصوص جهانی آميخته با يکسری لوازم و ملزومات است که با ارزشهای اسلامی ما سازگار نيست. از اين رو به صورت جدی از مسئولان ورزشی خواسته می شود که در مورد اين حضور يعنی حضور بانوان در مسابقات جهانی تجديدنظر کنند.»غروی درباره «لوازم و ملزومات» مورد انتقادش در مسابقات برون مرزی توضيحی نداده و مصاديق ناسازگاری های ورزش خانم ها با ارزش های مورد نظر جمهوری اسلامی ايران را نيز شرح نداده است.اين عضو شورای مرکزی جامعه مدرسين حوزه علميه قم تاکيد کرده است: «مسوولان بايد بدانند پيامد راهی که در پيش گرفتهاند قابل کنترل نيست و مناسب نيست که آن را ناديده بگيرند. شاهد آن نيز برخی از کارهايی است که در اين مسابقات صورت گرفت و در تلويزيون نيز مردم آن را مشاهده کردند و اين اقدامات با انديشه اسلامی سازگار نبود و از تلويزيون جمهوری اسلامی ايران اين انتظار نبود که برخی از تصاوير را نشان دهد و باعث خدشهدار شدن قلوب دينداران شود.»به نظر می رسد اشاره غروی به لحظات کوتاهی باشد که مسابقات ورزشی برای مدتی کوتاه قطع می شد و دختران رقصنده چينی در محوطه سالن حاضر می شدند.صدا وسيمای جمهوری اسلامی ايران به رغم حساسيت های فراوانی که در حذف اين صحنه ها دارد و تمام مسابقات برون مرزی را با تاخيرهای بالای هفت ثانيه پخش می کند، در گوانگجو در چند نوبت از سانسور اين تصاوير بازماند و برای يک تا سه ثانيه، آن را به روی آنتن فرستاد. | |
مهدی رستم پور/رادیو فردا | |
Abonnieren
Posts (Atom)