Dienstag, 10. Mai 2011

دست کم 34 زندانی قزل حصار در اثر اصابت تیرهای جنگی جان باخته‌اندarticle picture

م.الف جوانی که به جرم حمل مواد مخدر در زندان قزل حصار در بازداشت به سر می‌برد، از جمله جان‌باختگان این حادثه است. لازم به ذکر است با گذشت بیش از دو سال از زمان دستگیری، دادگاه رسیدگی به اتهامات وی برگزار نشده بود.

بنابر آخرین جزئیات بدست آمده از درگیری اسفند ماه گذشته ، دست کم 34 زندانی قزل حصار در اثر اصابت تیرهای جنگی جان باخته‌اند.

بر طبق آخرین اطلاعات بدست آمده از خانواده‌ی جان‌باختگان برخوردخشونت‌آمیز گارد حفاظت زندان قزل حصار با زندانیان، آمار قربانیان این حادثه بالغ بر 34 تن است.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر ،شامگاه سه‌شنبه 24 اسفند ماه 89 وقوع درگیری بین زندانیان و مٱموران زندان قزل‌حصار به کشته و مجروح شدن ده‌ها تن از زندانیان انجامید. متعاقب آن روابط عمومی سازمان زندان‌های ایران روز چهارشنبه ۲۵ اسفند (۱۶ مارس) با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد: « تعدادی از زندانیان شرور و قاچاقچیان مواد مخدر که حکم اعدام آنها صادر شده است، قصد داشتند در یکی از بخش‌های زندان قزل‌حصار با انجام خرابکاری در زندان مبادرت به فرار نمایند که با حضور مقتدرانه‌ی عوامل مسئول و همکاری سایر زندانیان... ناکام ماندند.» غلامحسین اسماعیلی، رئیس سازمان زندان های ایران نیز در گفت و گو با خبرگزاری فارس، کشته و زخمی شدن تعدادی را در درگیری سه شنبه شب زندان قزل حصار تأیید کرده و از شناسایی « عوامل اصلی اغتشاش» خبر داد.

با وجود آن که طی روزهای پس از حادثه رسانه‌های دولتی ایران آمار کشته‌شدگان را بین 10 تا 14 نفر اعلام نمودند، اظهارات زندانیان قزل‌حصار حاکی از کشته شدن دست‌کم 34 تن از زندانیان بند 2 این زندان است. از سوی دیگر در حالی که در اطلاعیه سازمان زندان‌ها علت مرگ زندانیان «جراحات وارده و گاز گرفتگی» عنوان و از اقدام به «ایجاد حریق عمدی» و «شکستن شیشه‌ها» توسط زندانیان سخن به میان آمده؛ بنا به گفته خانواده‌های جان‌باختگانی که موفق به دیدن اجساد شده‌اند آثار اصابت گلوله بر روی پیکر جان‌باختگان کاملاً مشهود است. به گزارش شاهدان عینی نگهبانان زندان در شب حادثه با استفاده از اسلحه جنگی اقدام به تیراندازی به زندانیان نموده‌اند.

م.الف جوانی که به جرم حمل مواد مخدر در زندان قزل حصار در بازداشت به سر می‌برد، از جمله جان‌باختگان این حادثه است. لازم به ذکر است با گذشت بیش از دو سال از زمان دستگیری، دادگاه رسیدگی به اتهامات وی برگزار نشده بود.

خانواده‌ی م.الف می‌گویند که در هفته‌ی اول فروردین امسال نامه‌ای از اداره‌ی پست دریافت کرده‌اند، مبنی بر اینکه نامه‌ای از زندان قزل حصار برای شما فرستاده شده و به دلیل عدم حضور باید برای دریافت این نامه به اداره پست مراجعه کنید.

پیگیری از اداره‌ی پست بی سرانجام می ماند و اداره‌ی پست منطقه، رسیدن چنین نامه‌ای را انکار می‌کنند. پدر و مادر این جوان که به دلیل کهولت سن نمی‌توانند به زندان مراجعه کنند، چندین مرتبه با اداره‌ی زندان تماس گرفته‌ و هر بار با این جواب که خودش به زودی با شما تماس خواهد گرفت، روبرو شدند. نهایتاً هفته‌ی گذشته، در پی بیش از یک ماه بی خبری این خانواده در هنگام مراجعه به زندان با تعداد زیادی پرونده مواجه شدند و از آنان خواسته شده عکس جسد را شناسایی کنند. سرانجام با گذشت قریب به دو ماه از زمان مرگ، 14 اردیبهشت ماه جاری خانواده‌ی میم موفق به تحویل گرفتن جسد و تشییع جنازه وی شدند. تشریفات و مراسم با حضور یک فرد مامور به سرعت انجام شده و پایان گرفته است. روندی کمابیش مشابه برای خانواده‌‌های جان‌باختگان دیگر نیز تکرار شد.

میم. الف در 33 سالگی در قطعه‌ی 301 بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. به گفته‌ی خانواده‌ی جان‌باختگان تعداد دیگری از کشته‌شدگان نیز در قطعه مزبور دفن شده‌اند. جوازهای دفن کشته‌شدگان در روز 25 اسفند ماه 89 صادر شده؛ تاریخ مرگ 24 اسفند ماه و علت مرگ از سوی پزشکی قانونی «تحت آزمایش» ذکر شده است.

خانواده‌ی میم از مشاهده سه جای گلوله در بدن وی می‌گویند که یکی در زیر کتف و دوتای دیگر نزدیک به هم در ناحیه‌ی بالای کشاله‌ی ران و کمر بوده است. همچنین بینی وی شکسته شده و آثار ضرب و شتم و جراحت شدید روی صورت وی دیده شده است.

بنابر تصریح خانواده‌ی میم و دو خانواده‌ی دیگر مسئولان زندان و پزشکی قانونی تعداد جان‌باختگان را قریب به 350 تن اعلام کرده‌اند. لازم به توضیح است با توجه به آمار مبتنی بر گفته‌های زندانیان قزل‌حصار رقم فوق قابل تایید نیست. مضاف بر آن که برخی خانواده‌ها احتمال اعدام مخفی بخشی از زندانیان را رد نمی‌کنند.

متذکر می‌شود علی‌رغم ادعای سازمان زندان‌ها، بنابر گزارش‌های موجود علت اعتراض زندانیان نه اقدام به فرار که اعتراض به کثرت صدور و اجرای احکام اعدام و نیز وضعیت نامناسب زندان قزل‌حصار بوده است. در سالیان اخیر روند صدور اجرای احکام اعدام توسط دستگاه قضایی ایران سیر فزاینده و نگران‌کننده‌ای را طی نموده است. روندی که بارها مورد اعتراض سازمان‌های بین‌المللی و نهادهای ناظر حقوق بشر قرار گرفته است. ایران در سال گذشته میلادی با 546 مورد اعدام جایگاه دوم را به لحاظ تعداد احکام اجرا شده پس از جمهوری خلق چین به خود اختصاص داده است. این در حالی است که در رده‌بندی سرانه اعدام طی چندین سال گذشته ایران با اختلافی فاحش مکان اول را به خود اختصاص داده است.
با سقوط رژیم سوریه جریان سرنگونی جمهوری اسلامی نیز شتاب می گیردarticle picture
نزدیک به دو ماه از مبارزه و مقاومت مردم سوریه در برابر حاکمیت دیکتاتوری موروثی‌ ''‌خاندان اسد‌'' می گذرد. اعتراضات توده ای مردم سوریه از شهر «درعا» در جنوب این کشور آغاز شد. با برپایی مراسم های خاکسپاری پی در پی جانباختگان این شهر، تظاهرات جدید و بزرگتر چند ده هزار نفره در دیگر شهرها هم برپا گردید و تظاهرکنندگان در تجمعات خود ابتدا یک صدا شعار ''‌ما آزادی می خواهیم‌'' را فریاد می زدند و خواهان آزادی های سیاسی و پایان دادن به فساد در این کشور بودند، اما به تدریج و با تشدید خشونت نیروهای نظامی و امنیتی به شعارهای سرنگونی خواهانه تبدیل شدند.

در ادامه اعتراضات حکومتی در شهرهای مختلف،‌ "‌بشار اسد‌" در همان روزهای اول آغاز اعتراضات، تا حدودی از مواضع سیاسی و امنیتی خود عقب نشست و تشکیل کمیته ای برای بهبود زندگی مردم را اعلام کرد و دستگاه امنیتی حکومتش، برای آرام کردن مردم، ۲۶۰ زندانی سیاسی را از زندان آزاد و به طور رسمی ''‌قانون وضعیت فوق العاده‌'' را که وعده داده بود، ملغی اعلام کرد.

اما دیری نگذشت که دیکتاتور سوریه با مشاهده مقاومت دیکتاتور لیبی در برابر تعرضات مردم، و در نتیجه رایزنی های مداومی که با جمهوری اسلامی داشت، از مواضع اولیه خود عقب نشست و موج دوم سرکوب خود را با اشکالی بیرحمانه تر آغاز کرد. امروز تخمین زده می شود که ظرف این مدت، توسط ارتش و نیروهای امنیتی بیشتر از 700 نفر کشته، هزاران نفر زخمی و هزاران تن هم دستگیر شده اند. مردم سوریه علیرغم یورش های هر روزه نیروهای سرکوبگر و کشتار آنان در خیابان ها، یکبار دیگر روز جمعه ۱۶ اردیبهشت ماه، در اکثر شهرهای این کشور از جمله شهرهای کردنشین شرق سوریه در صفوفی فشرده تظاهرات کردند. به گفته شاهدان عینی در جریان این تظاهرات، در دو شهر "دمشق و حُمص" بیش از ده نفر کشته شدند. در شهر "بانیاس" نیز چند هزار تن طی تظاهراتی خیابانی خواهان سرنگونی رژیم حاکم شدند.

دولت سوریه برای جلوگیری از انتشار رویدادهای این کشور، از ورود خبرنگاران خارجی جلوگیری کرده و سانسور شدیدی را برقرار ساخته است. به همین دلیل ناگفته های بسیاری در مورد رویدادهای دو ماه گذشته در سوریه وجود دارد. با این حال در تازه ترین خبری که انتشار یافته، روز شنبه 17 اردیبهشت ماه، سربازان و تانک های ارتش سوریه از سه نقطه وارد شهر "بانیاس" شده اند و به سوی شهرهای دیگر در حال پیشروی می باشند. روز جمعه که مردم آن را‌ ''‌روز نافرمانی‌'' نام نهاده بودند، در چند شهر از جمله در شهرهای "حُمص و حماء" حداقل ۲۱ نفر کشته شدند. هم اکنون بسیاری از مردم "بانیاس" و شهرهای همجوار، از بیم موج دستگیری هایی که آغاز شده است، خانه و کاشانه خود را رها می سازند و از شهر فرار می کنند.

مردم سوریه که اعتراضات خود را برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی آغاز کرده بودند، در جریان مبارزات جانانه خویش در طول دو ماه اخیر و با بهره جستن از تجارب قیام های تونس و مصر دریافته اند که نباید به کمتر از سرنگونی این رژیم راضی باشند. آنان دریافته اند که هیچ درجه اصلاح سیاسی و اقتصادی با وجود یک رژیم دیکتاتور موروثی فاسد و جنایتکار که نیم قرن آنان را از ابتدایی ترین حقوق سیاسی و اجتماعی محروم ساخته است، امکان پذیر نیست.

در این میان جمهوری اسلامی از طریق انتشار بیانیه ای، رسما حمایت خود را از اقدامات دولت سوریه در برابر اعتراضات مردم این کشور اعلام داشته است. بیانیه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، ادامه اعتراضات علیه حکومت این کشور را به دسیسه خارجی نسبت داده و بر حمایت خود از واکنش دولت سوریه در برابر این اعتراضات تاکید نموده است. شواهدی وجود دارد که نشان می دهند واحدها و یگان هایی از نیروهای سرکوبگر سپاه و بسیج ایران به کمک سرکوبگران این کشور رفته اند و ماموریت دارند تا بیرحمانه به جان تظاهرکنندگان بیفتند و از اعمال هیچ درجه ای از خشونت دریغ نورزند.

دولت سوریه ضمن کشتار بیرحمانه مردم در شهرها، در بسیاری نقاط خطوط تلفن و برق را قطع کرده است و با استقرار تک تیراندازهایی بر پشت بام ها، مردم رهگذر در خیابان ها را هدف می گیرند و به قتل می رسانند. گزارشات حکایت از این دارند که نیروهای مستقر در شهرها حتی به تانکرهای حمل آب آشامیدنی مردم هم شلیک می کنند.

اما علیرغم همه این جنایات دولت سوریه، اعتراضات توده ای مردم بپاخاسته این کشور، همچنان ادامه دارد و روز به روز هم ابعاد وسیع تری به خود می گیرند. مردم در خود آن جسارت و نیرویی را یافته اند که شجاعانه در میدان بمانند و با اتحاد و مبارزه شان بی باکانه بجنگند و پیش بتازند و با افتخار جشن پیروزی مبارزات خود را در تداوم قیام های باشکوه تونس و مصر، برپا دارند. مبارزه سرنگونی طلبانه مردم سوریه نه تنها بر خلاف آنچه که رهبران رژیم سوریه ادعا می کنند رو به فروکش کردن ندارد، بلکه چنان پیش رونده و رو به گسترش است که حتی بر تصمیمات دیپلماتیک کشورهای عربی هم تاثیر گذاشته و عملا نشست اتحادیه عرب که قرار بود در بغداد برگزار شود، لغو و به ماه مارس ۲۰۱۲ موکول شده است.

در این میان جمهوری اسلامی ایران شدیدا نگران است. نگرانی رژیم در ایران تنها به این دلیل نیست که یک هم پیمان و یک پل واسط بین خود و حماس و حزب الله را از دست می دهد؛ نگرانی اصلی و عمیق جمهوری اسلامی از این است که با سقوط رژیم سوریه، جریان سرنگونی خود آن نیز شتاب بیشتری خواهد گرفت و توده مردم ایران با اعتماد به نفس بیشتر و اراده راسخ تری پا به میدان مبارزه نهایی می گذارند.

پیروزی مردم سوریه، پیروزی مردم ایران هم هست و بی گمان با پیروزی مردم سوریه و شکست دیکتاتوری این کشور، مردم ایران با عزم جزم تری برای به صدا در آوردن ناقوس مرگ رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی، به میدان خواهند آمد.

گزارش ارسالی از کومه له