تاریخ ایران ورق خورده است | ![]() | |
در 22 بهمن کسانی که خواهان جمهوری اسلامی بودند به آرزوی خود رسیدند بیآن که بدانند معنای آن چیست. سی و یک سال است که این حکومت هر روز بیشتر چهره خود را نشان میدهد و در گورستان آمال ملت ایران رقص فقیهانه میکند.****************امروز 22 بهمن است، روزی که در ذهن مردم ایران خاطرههای متفاوت بر جای گذارده است. جمعی این روز را به عنوان روزی که ایران به ژرفنا سقوط کرد و در مسیر تباهی قرار گرفت به خاطر سپردهاند و در مقابل، هستند کسانی که هنوز هم 22 بهمن را یک روز تاریخی و آغازگر نظامی نوین در ایران به شمار میآورند. تعداد چنین افرادی البته اندک است و اقلیتی بیش نیستند که روز به روز تقلیل مییابند. در 22 بهمن کسانی که خواهان جمهوری اسلامی بودند به آرزوی خود رسیدند بیآن که بدانند معنای آن چیست. سی و یک سال است که این حکومت هر روز بیشتر چهره خود را نشان میدهد و در گورستان آمال ملت ایران رقص فقیهانه میکند.سالگرد 22 بهمن طی این سی و یک سال همواره با تظاهرات دولتی برگذار شده است. این تظاهرات در اوایل انقلاب و تا زمانی که نقاب از چهره رژیم کنار نرفته بود و کم بیش جنبۀ مردمی داشت ولی تدریجاً از جنبۀ مردمی آن کاسته شد و چنان که دیدهایم و میبینیم اکنون به یک نمایش صد در صد فرمایشی در زیر سایه اسلحه و تهدید تبدیل شده است.جمعی انتظار داشتهاند که تظاهرات امروز با حضور گسترده مخالفان و درگیری مردم به نیروهای دولتی به یک 22 بهمن دیگر، اما برای قلم کشیدن بر 22 بهمن 1357 تبدیل شود و بنای حکومت موجود را یک روزه واژگون سازد. من در زمرۀ افرادی این چنین خوشبین نیستم و الان که این سطور را مینویسم نمیدانم در پایان روز چه روی خواهد داد. اما عقیده راسخ دارم که تاریخ ایران ورق خورده است و ما در مسیر یک دوران جدید تاریخی قرار داریم.ما سفری را آغاز کردهایم که پیوسته بر تعداد همسفرانمان افزوده میشود و اکنون اکثریت قاطع مردم ایران به هدف این سفر چشم دوختهاند یعنی عبور از جمهوری اسلامی و استقرار نظام مبتنی بر دموکراسی واقعی، آنگونه که کشورمان شایسته آن است.تعیین زمان قطعی طی شدن راه و رسیدن به مقصود، نه آسان است و نه منطقی. ما مشاهده کردیم که چگونه در فاصله چند ماه شرایط به کلی تغییر کرد و راه برای ادامه سفر هموارتر شد. ایران امروز، ایران قبل از 22 خرداد 1388 نیست. آنچه مردم ایران توانستهاند در طول این هشت ماه به دست آورند سرمایه عظیمی است که بر مبنای آن آینده ایران را میتوان پیریزی کرد.این سرمایه کدام است؟این سرمایه همانا اعتماد به نفس است که اکنون در مردم ما دیده میشود. احساس دوستی و همبستگی شهروندی است که در پیر و جوان و زن و مرد و شهری و روستایی به وجود آمده است. همه و همه به این نتیجه رسیدهاند که آینده ایران باید به دست خودشان رقم زده شود.شاید برای پارهای این توهم پیش آمده باشد که همۀ این اتفاقات محصول انتخابات 22 خرداد سال جاری بوده است در حالی که چنین نیست. 22 خرداد نقطۀ عطفی است در مسیر جریانی که از مدتها پیش در حال تکوین بود. از سالها پیش مردم ایران به این نتیجه رسیده بودند که این نظام، و در حقیقت یک حکومت دینی نخواهد توانست گره از مشکلات کشور بگشاید بلکه هرچه بر عمر آن بگذرد مشکلات ایران بیشتر و پیچیدهتر خواهد شد. چیزی که این حرکت کم داشت همان اعتماد به نفس، همان وفاق و همبستگی بود که از 22 خرداد به این سو شکل گرفته است. میتوان گفت مردم ایران کلید حل معضلات خود را پیدا کردهاند. مردم به قدرت واقعی خود پی بردهاند و فهمیدهاند که هیچکس جز خودشان نمیتواند راه آینده را باز کند و کشورشان را از بلا برهاند.طی این هشت ماه اتفاقاتی افتاده است که در کشورهای دیگر دهها سال طول کشید. این رشد و شعور سیاسی، مردم ایران را با مفاهیم کثرتگرایی، قبول اختلاف نظرها و حل اختلافات از طریق مراجعه به صندوق رأی در انتخابات دموکراتیک، بیش از پیش آشنا و به آن معتقد ساخت.پس میتوان گفت که بزرگترین دستاورد این حرکت، چه در درونمرز و چه در برونمرز، در جامعۀ ایرانیان این بود که یکدیگر را یافتند، همدیگر را کشف کردند یا بهتر بگوییم سرانجام زبان همدیگر را فهمیدند. اکنون به یک زبان با هم سخن میگویند. همه دریافتهاند که نمیتوان کسی را مجبور کرد از عقاید خودش دست بردارد و تسلیم عقیده دیگری یا دیگران شود. در عین حال به این درجه از انصاف رسیدهاند که عقاید و نظرات خود را بهترین و یگانه راه برای حل مشکلات میپندارند.شاید عجیب به نظر برسد که بعد از گذشت بیش از یکصد سال بر انقلاب مشروطیت، چرا تازه به این مرحله رسیدهایم. اما در این مورد نباید زیاد سختگیر و نگران باشیم چون اگر به کشورهای همسایه بنگریم باز هم یک سر و گردن از اغلب آنها بالاتریم و از افقی وسیعتر به آینده دنیا و خودمان نگاه میکنیم. نکتهای که اکنون باید بر آن تکیه و تأکید کنیم کنار گذاشتن اختلافات و تمرکز روی اصول مورد اتفاق همگی است. همدیگر را باید همانگونه که هستیم قبول کنیم. سعی نکنیم دیگران را عوض کنیم تا مثل ما شوند. سعی کنیم ما هم به سهم خودمان از فاصله بین خودمان و دیگران بکاهیم. راه غلبه بر نظام قهار استبدادی حاکم بر کشورمان جز این نیست.عامل دیگری که به آن نیازمندیم، یا بهتر بگویم آن را کم داشتیم و بدان نیازمند بودیم، حمایت جامعه بینالمللی است. برای آنها که سه دهه در این مسیر جان کندند، زحمت کشیدند، عمر خویش را مصروف داشتند و کوشیدند تا بلکه در دنیای خارج گوش شنوایی بیابند، این روزها روزهای شادی و سرور است. گویی دنیا ناگهان بیدار شده است و صدای دادخواهی ما را میشنود. از نظر آن مبارزانی که طی سالها در برابر عمارت سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و کمیسیونهای مختلف حقوق بشر پیادهروی کردند و در سرما و گرما به تظاهرات پرداختند، به اعتصاب غذا متوسل شدند و همواره احساس میکردند با دیوار بلند بیاعتنایی روبرو هستند، آنچه امروز میگذرد دارای اهمیت خاصی است. به ناگاه گوشهایی که نمیخواستند بشنوند، شنوا شدهاند. چشمهایی که نمیتوانستند ببینند، بینا شدهاند. درهایی که به روی ما بسته بود، باز شدهاند. همه چیز عوض شده است و عامل آن، در درجه اول شاید اجساد جوانانی است که در جریان تظاهرات ضد رژیم به خون غلتیدند و میزان خشونت و وحشیگری رژیم و نیروهای مسلح آن را در برابر مقاومت مسالمتجویانه مردم به چشم جهانیان کشاندند. برانگیخته شدن افکار و احساسات عمومی، ناگزیر بر نگرش و راه و روش دولتها تأثیر گذاشت و دیدیم و میبینیم که این دنیای خارج، این اروپا، این آمریکا، این ژاپن، این روسیه و دیگران و دیگران که در طول این سالها بیاعتنا به نالهها و فریادهای ما مشغول داد و ستد با جمهوری اسلامی بودند یکباره بیدار شدند. در هفتهای که گذشت برای اولین بار و به نحوی بیسابقه اتحادیه اروپا و آمریکا در یک بیانیه مشترک سرکوب معترضان به نتیجه انتخابات ایران را محکوم کردند.مورد مشابهی که من سراغ دارم، همراهی و همصدایی فراگیر ملتها و دولتها در اعتراض به نظام «آپارتاید» بوده است. آن همدلی و همگامی موجب شد غول توحش از پا درآید و تسلیم شود. امروز هم ما در آستانه چنین حرکتی عظیم قرار گرفتهایم. دنیا روز به روز بیشتر در حمایت از خواستهای مشروع ملت ایران یکصدا میشود.سابقه نداشت که همزمان با انتشار اعلامیه مشترک اتحادیه اروپا و دولت آمریکا، چهل و چهار نفر از برندگان جوایز نوبل در رشتههای مختلف در نامه سرگشادهای به رؤسای جمهوری آمریکا، روسیه، فرانسه و نخستوزیر انگلستان و صدراعظم آلمان خواهان پشتیبانی دولتهای آنان و دیگر دولتهای جهان از ملت ایران شوند.این رویدادها یک سال پیش قابل تصور نبود. در خوشبینانهترین حالت ما نمیتوانستیم تصور کنیم که در عرض کمتر از یک سال این چنین موفقیتی نصیب جنبش سبز و مقاومت دلیرانه ملت ایران شود. تاریه ورق خورده و سرنوشت نظام جمهوری اسلامی تعیین شده است. بقیهاش، تا رسیدن به نقطۀ نهایی و حصول مقصود، مسأله زمان است و تداوم مبارزه و پشتکار مبارزان ایرانی در داخل و خارج کشور. بکوشیم و بجوشیم و دست به هم بدهیم و مبارزه را با هدف برگرداندن کشورمان به مسیر آزادی و آبادی و توسعه و ترقی پیش ببریم. |
Samstag, 13. Februar 2010
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen