گامی مانده به بمب | ![]() |
اکونومیست : تحریم در برابر جمهوری اسلامی با مفهوم «تمام عیار» فاصله دارد. هرچند، همین چاره نصفه و نیمه خود بهترین گزینه است، آن هم با فاصله ای زیاد از گزینه راه حل های دیگر.قطعنامه ۹ ژوئن (۱۹ خرداد) شورای امنیت سازمان ملل در برابر جمهوری اسلامی ثمره ماه ها تلاش سخت دیپلماتیک است که به تصویب می رسد. ولی هنوز از آنجایی که سه دوره تحریم پیش از این در برابر رژیم ایران چندان موفق نبوده اند، حتا طرفداران این دوره تحریم نیز چنین انتظاری از دور چهارم ندارند. جست و جوی محموله ها و کشتی ها و رد یابی چند فقره چک مبادله شده قرار نیست حتا رفتار ایران را تغییر دهد، چه رسد به این که درهایش را برای بازرسی برنامه های اتمی به روی بازرسان سازمان ملل بگشاید. آیا به راستی کل ماجرا ارزش این همه کشمکش را داشت؟برزیل و ترکیه که این طور گمان نمی کنند. عملاً زمانی به قطعنامه شورای امنیت رای منفی داده شد که طراحان قضیه طرح «اعتماد دهی به ایران» مبادله اورانیوم غنی شده درجه بالا با اورانیوم درجه پایین برای مصرف سوخت راکتور تحقیقاتی تهران را پیشنهاد دادند؛ (و البته لبنان رای ممتنع داد). دیگر منتقدان، ناامیدانه از شیوه روسیه و چین گلایه می کنند که با طرفداری از ایران برای حمایت از صنایع خود آب سردی به آتش داغ تحریم های غرب پاشیدند.و پس از این قضایا و با تمام ناامیدی که خودشان باعث آن بودند تحریم های این هفته، بخشی ضروری از فرآیندی است که ایران را برای خلع سلاح هسته ای پای میز محاسبه می کشاند؛ به همین دلیل هم ایران با این که تحریم ها را «دستمال کثیف» خواند، نهایت تلاش خود را برای تصویب نشدن تحریم این دوره به کار برد.با دیدگاهی عقل گرایانه و به دور از احساسات باید اذعان داشت که تحریم توجیه ناپذیر است. ایران هربار و همیشه آزمایش خود را در توضیح رفتارش، بد پس داده است و به نظر می رسد برای دستیابی به بمب مسابقه دارد: پنهانی در دل کوهی نزدیک شهر مقدس قم نیروگاه می سازد و بار دومی است که این گونه دستش رو می شود. با تمام سرعت خود اورانیومِ۲۰ درصد تولید می کند -که می توان از آن برای مصارف راکتور تحقیقاتی بهره بُرد ولی بیشتر به نظر می رسد که این رفتار، دورخیز گام بلندی در راستای دستیابی به اورانیوم خالصِ پیش نیاز جنگ افزار هسته ای باشد. نمی پذیرد که دیده بان هسته ای سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی را در جریان برنامه هایش قرار دهد. بر روی موشک کار می کند و دستگاه کیت سلاح موشک را هم خریداری می کند (که روی آن سوار کند). این تجزیه پذیری نشان از «شکافت» دارد و بیهوده نمی نماید.ولی در این بحث نه تنها توجیه، که کارایی و سودمندی هم به همان اندازه مهم است؛ اینجا مسئله شکل پیچیده تری به خود می گیرد:اول این که - قطعنامه بیش از آن چه که به نظر می رسد می تواند مبانی اثر گذاری باشد. بر این اساس محدود کردن خدمات مالی و جلوگیری از صادرات جنگ افزار تمام سنگین (از کشورهای دیگر) به ایران و بازرسی محموله های مشکوک و همچنین ایجاد محدودیت برای برخی شرکت های ایرانی و مقامات، اجازه خواهد داد که تک تک کشورها گام های حقوقی سخت گیرانه تری در برابر برنامه های تجاری ایران بردارند و قوانین شدیدتری را به مرحله اجرا در آورند. بانک ها، شرکت ها، و خطوط ترابری با هشدارهایی که به ایران داده شد دچار سر در گمی شدند. اکنون کشورهایی که به دنبال سخت گیری های بیشتری بودند می توانند خواست خود را عملی نمایند.دوم این که- مصوبه روندی افزاینده را بنا می نهد، روندی که در طی آن تحریم ها رو به شدت دارند. از تدبیری دوگانه در برابر ایران استفاده می شود: تهدید و تعهد. اگر ایران سرسختی به خرج دهد، هر دوره تحریم به دوره ای دیگر منتهی می شود. در فشار برای تحریم ها، ایالات متحده نیاز به چیزی داشت که نشان دهنده تلاش اش باشد. این گزینه (مصوبه) از شانس مصونیت ایران بزرگ تر بود.و چنین مسیری به تصویب دور سوم تحریم ها و اثربخش ترین آنها انجامید. ایران از این تحریم ها تنفر دارد زیرا در سازمان ملل تمام ملیت ها انگشت اتهام به سوی او دراز می کنند و او را مقصر می بینند. نه تنها ایالات متحده و غرب، که ۱۲ کشور دیگر از جمع ۱۵ عضو شورای امنیت علیه ایران رای دادند. چین، روسیه، مکزیک و نیکاراگوئه در شمار این کشورها بودند. این در نوع خود به گونه ای پیروزی به شمار می رود. دیر زمانی نمی گذرد از وقتی که روسیه و چین می خواستند تمام ماجرا را مختومه اعلام کنند.محمود احمدی نژاد، نهایت بهره را از رای ممتنع لبنان و رای منفی ترکیه و برزیل خواهد برد. در واقع عدم همراهی آنها پشتوانه سستی دارد: لبنان از حزب الله حساب می برد؛ ترکیه هم نقش «آچار فرانسه» را ایفا می کند. برزیل هم در نگاه اول به نظر بسیار ثابت قدم می نماید- برزیل اظهار می کند که تحریم هر دو فرصتِ خروج اورانیوم از ایران (طبق نقشه خودشان) و همچنین فرصت گفتگو با ایران را دستخوش خطر می کند.ولی آیا به راستی این دو اتفاق تفاوت بزرگی ایجاد می کنند؟ جمهوری اسلامی در طول چند سال گذشته از گفتگو فرار کرده است. و در نقشه ء برزیل-ترکیه -برعکسِ پیشنهاد مبادله امریکا که زودتر و با شرایطی سخت تر از سوی این کشور ارائه شده بود- فرانسه و روسیه جلوی غنی سازی ۲۰ درصدی ایران را نمی توانند بگیرند. اینگونه است که ماجرا از ارزش می افتد.پاسخ نهایی بدبینانه خواهد بود: هرچند که این تحریم ها ارزشمند تلقی می شوند ولی این مصوبه نخواهد توانست جمهوری اسلامی را از عبور از آستانه اتمی شدن باز بدارد. حقیقت دارد، ولی راهی نیست که کشوری که منابع مالی در اختیار دارد و انتقاد و سرزنش بین المللی را به هیچ می انگارد را از اتمی شدن باز داشت. حتا حمله هوایی نیز تنها می تواند مقداری زمان بخرد یعنی دستاوردی ناچیز و نامطمئن با هزینه ای هنگفت. پس بهترین راهِ بازداشتن چنین کشوری افزایش هزینه تولید بمب برای این کشور و تنگ آوردن عرصه با رسوا کردن وی در مجامع بین المللی است. این همان هدفی است که تحریمهای این هفته دنبال می کند.مترجم:فائقه اشکوری (از انگلیسی) / اکونومیست / 12/06/2010 | |
منبع خبر:ایران در جهان | |
Montag, 14. Juni 2010
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen